به یاد او
زخمی به دلم مانده … شاید باید بگویم تا بدانی سیندرلای تو همان دخترکی است که گاهی خسته میشود
دلت را قرض میدهی امشبم را مرحم باشد ؟
از شستن زمین های ذهنش از نامهربانی های تو …
حــُــــرمت نان از قلب بیشـــــتر است آنرا می بوســــــند، این را
میشـــــکنند…
لیاقت می خواهد واژه ” ما ” شدن
لیاقت می خواهد”شریک ” شدن
تو خوش باش به همین “با هم ” بودن های امروزت
من خوشم به خلوت تنهایی ام…
تو بخند به امروز…
من میخندم به فرداهایت…
باران بیاید یا نیاید توباشی یا نباشی خاطرت باشد یا نباشد دیگر تنهاییم
را با تو هرگز قسمت نمی کنم .........
نوشته شده در سه شنبه 91/11/10ساعت
3:22 عصر توسط سمیرا مقدم نظرات ( ) |
Design By : ParsSkin.Com |