به یاد او
منو ببخش عزیزم به اونهمه خاطره به خوبیهای بی حد. به بغض این حنجره منو ببخش عزیزم اگر که صد نبودم بیشتر ازین بخدا عشقو بلد نبودم مشکل ما این بودش زیادی خوب بودیم ما با سردی ها غریبه اهل جنوب بودیم ما یکی بهم گفته بود شبیه هم دیگه ایم اما نمیدونست ما غریب و غم دیده ایم تموم زندگی کوچیک من تو بودی تو لحظه های مردن شریک من تو بودی تو ماه من بودی و تو حوض ماهی بودی دل من از رفتنت دیگه به جون اومده یه لال مادر زاده که به زبون اومده.
نوشته شده در جمعه 91/11/6ساعت
4:53 عصر توسط سمیرا مقدم نظرات ( ) |
Design By : ParsSkin.Com |